اندیشه‌های مهراد آریا

شکوه‌ی دل

باز دلم،
شکوه ی یک راز کرد؛
مرغ دلم،
کنج دل آواز کرد…

ساز نبود آه و ناله فالش بود
سوز سینه نغمه ی دل ساز کرد
پر پروانه سوخت،
شاپره پرواز کرد !
مرغک دلسوخته آتش گرفت
ناله زد و چشم مرا باز کرد!

اشکِ دیده شعله ی قلبم خموش،
دربِ قفس دیر،
ولی باز کرد…

اینهمه صدباره بشد لیک حیف،
گل به چمن نآمده هی ناز کرد …

– مهراد آریا

پرینت

پاسخ دادن


این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.