ثروتمندم !
آنچنان که،
بر فراز تمام قلههای بلند حسرت،
قلعههای عظیمی دارم؛
به وسعت سکوت مرگبار این شبها،
و خزانههایی پر از خاطره،
به شیرینی غرق شدن در امواج نگاهت،
– که عمیق تر از این «آه» است –
به شوری این باران بی پایان،
و به تلخی این تنهایی …
… که این همه دارایی!!
مرا یادآور میشوند:
چقدر بی تو ،
فقیرم …!
– مهراد آریا
بی هم فقیریم . . .