قلب فرسوده

مهرنوشت
این خود ویران

شب‌های رازگونه، روزهای رمزآلود؛ رازهای چون شب تاریک، من و درازای این جاده ی باریک … آه از این تیرگی مرموز! چه کسی خواهد فرسود؟ قلب مرا باز امروز … درد در رگ جاری ست، جای خون می‌خروشد چشمهٔ عمیقِ…