نگاره

عکس و تصویر
مهرنوشت
این حجم سکوت

سپیدرود؛ امشب از اشکهای من جاریست و شالیزار، غرق در خشکی چشمانم ! تو هم در راه دیدی ؟ قبل از آن پیچ سیاه، بعدِ آن خاطره ها، اندکی پایین تر؛ سدی زده اند بر انبوهی درد . همانجا که…

مهرنوشت
فانوس

شب؛ شب ِ از نیمه گذشته، من؛ من ِ از نیمه گذشته .. شنهای خیس، زیر پاهای برهنه ام میلغزند. ساحلی عریان و تنها، یک ردپا، بی انتها … سکوت موج های خاموش، اما خروشان! همه جا سوز سرما، تنم…